تاريخ : چهار شنبه 31 فروردين 1390برچسب:, | 16:27 | نویسنده : بهنام

سپيده یصبح، بشارت کدام عشق را هدیه ات داد که روحت عاشقانه پر گشوده است مهربان من!                   

کدام خواستن دوباره دیدنت

کدام انتظار دوباره آمدن و معصومانه با عشق سرودنت

برایت کم بوده که اینچنین مرا به اشک پای دفترم نشانده است؟

ببین! پیچ و خم فاصله ها، به انتظار چشم گشودن تو و یک بار مژده را شاهد است

ببین بزرگیت چه کرده است!

زلالی دو دیده وآن گوشه ،ته کلاس،معصومانه به انتظار نشستنت چه کرده است

که اینچنین دل سنگی مرا به انتظار یک خبر چه هفته ها که پای در نشانده است!

ببین دل تو با "خدا" چه کرده است!

که سهم من ز هر دعا نبود که اینچنین سیاه خط به عکس تو کشانده است........

همین که عاجز است قلم به حرمتت سکوت بر گزیده است

همین که خوانده ام "خدا" فرشته را به پای که به سجده وا نشانده است...........

سارا ابراهیمی

 

روحشون شاد یادشون بخیر

 

 



تاريخ : چهار شنبه 24 فروردين 1390برچسب:, | 17:51 | نویسنده : بهنام

یکی بود و یکی نبود
عاشقش بودم عاشقم نبود

وقتی عاشقم شد که دیگه دیر شده بود

حالا می فهمم که چرا اول قصه ها میگن

یکی بود یکی نبود



یکی بود یکی نبود . این داستان زندگی ماست . همیشه همین بوده . یکی بود یکی نبود . در اذهان شرقی مان نمی گنجد با هم بودن . با هم ساختن . برای بودن یکی ، باید دیگری نباشد.

هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود ، که یکی بود ، دیگری هم بود . همه با هم بودند . و ما اسیر این قصه کهن ، برای بودن یکی ، یکی را نیست می کنیم .

از دارایی ، از آبرو ، از هستی . انگار که بودنمان وابسته نبودن دیگریست . هیچ کس نمیداند ، جز ما . هیچ کس نمی فهمد جز ما . و آن کس که نمی داند و نمی فهمد ، ارزشی ندارد ، حتی برای زیستن .

و این هنری است که آن را خوب آموخته ایم .

هنر نبودن دیگری

 

 



تاريخ : چهار شنبه 24 فروردين 1390برچسب:, | 17:49 | نویسنده : بهنام

از بیل گیتس پرسیدن از تو ثروتمند تر هم هست؟

در جواب گفت بله فقط یک نفر. پرسیدن کی...؟

در جواب گفت سالها پیش زمانی که از اداره اخراج شدم و تازه اندیشه ی طراحی مایکروسافت و تو ذهنم پی ریزی می کردم،در فرودگاهی درنیویورک قبل از پرواز چشمم به این نشریه ها و روزنامه ها افتاد. از تیتر یک روزنامه خیلی خوشم اومد،دست کردم توی جیبم که روزنامه رو بخرم دیدم که پول خورد ندارم و اومدم منصرف بشم که دیدم یک پسر بچه سیاه پوست روزنامه فروش وقتی این نگاه پر توجه من و دید گفت این روزنامه مال خودت بخشیدمش به خودت بردار برای خودت.

گفتم آخه من پول خورد ندارم گفت برای خودت بخشیدمش برای خودت.



سه ماه بعد بر حسب تصادف توی همون فرودگاه و همون سالن پرواز چشمم به یه مجله خورد دست کردم تو جیبم باز دیدم پول خورد ندارم باز همون بچه بهم گفت این مجله رو بردار برا خودت ،گفتم پسرجون چند وقت پیش یه روزنامه بهم بخشیدی.هرکسی میاداینجا دچار این مسئله میشه بهش میبخشی؟!
پسره گفت آره من دلم میخواد ببخشم از سود خودمه که میبخشم

به قدری این جمله و نگاه پسر تو ذهن من مونده که خدایا این برمبنای چه احساسی اینا رو میگه.



زمانی که به اوج قدرت رسیدم تصمیم گرفتم این فرد و پیدا کنم و جبران گذشته رو بکنم
گروهی تشکیل دادم بعد از 19 سال گفتم که برید و اونی که در فلان فرودگاه روزنامه میفروخت و پیدا کنید.یک ماه و نیم مطالعه کردند و متوجه شدند یک فرد سیاه پوسته که الان دربان یک سالن تئاتره. خلاصه دعوتش کردن اداره.

ازش پرسیدم من و میشناسی. گفت بله، جناب عالی آقای بیلگیتس معروفید که دنیا میشناسدتون.

سالها پیش زمانی که تو پسر بچه بودی و روزنامه میفروختی من یه همچین صحنه ای از تو دیدم

گفت که طبیعیه. این حس و حال خودم بود
گفتم میدونی چه کارت دارم، میخوام اون محبتی که به من کردی و جبران کنم
گفت که چطوری؟
گفتم هر چیزی که بخوای بهت میدم
(
خود بیلگیتس میگه خود این جوونه مرتب میخندید وقتی با من صحبت میکرد)
پسره سیاه پوست گفت هر چی بخوام بهم میدی؟
گفتم هرچی که بخوای
گفت هر چی بخوام؟
گفتم آره هر چی که بخوای بهت میدم
من به 50 کشور افریقایی وام دادم به اندازه تمام اونا به تو میبخشم
گفت آقای بیل گیتس نمیتونی جبران کنی
پرسیدم واسه چی نمیتونم جبران کنم؟
پسره سیاه پوست گفت که :فرق من با تو در اینه که من در اوج نداشتنم به توبخشیدم ولی تو تو اوج داشتنت میخوای به من ببخشی و این چیزی رو جبران میکنه



بیل گیتس میگه همواره احساس میکنم ثروتمند تر از من کسی نیست جز این جوان 32 ساله سیاه پوست

 

 

 



تاريخ : سه شنبه 23 فروردين 1390برچسب:, | 13:14 | نویسنده : بهنام


يک مساله عجيب به نام تصوير ذهني مي‌تواند راهي براي رسيدن به موفقيت باشد.

  شخصي سر کلاس رياضي خوابش برد. زنگ را زدند بيدار شد و با عجله دو مساله را که روي تخته سياه نوشته شده بود يادداشت کرد و با اين «باور» که استاد آنرا به عنوان تکليف منزل داده است به منزل برد و تمام آنروز و آن شب براي حل کردن آن‌ها فکر کرد. هيچيک را نتوانست حل کند. اما طي هفته دست از کوشش برنداشت. سرانجام يکي از آن‌ها را حل و به کلاس آورد. استاد به کلي مبهوت شد زيرا آن دو را به عنوان دو نمونه از مسايل غيرقابل حل رياضي داده بود.

در يک باشگاه بدنسازي پس از اضافه کردن ‌٥ کيلوگرم به رکورد قبلي ورزشکاري از وي خواستند که رکورد جديدي براي خود ثبت کند. اما او موفق به اين کار نشد. پس از او خواستند وزنه‌اي که ‌٥ کيلوگرم از رکوردش کمتر است را امتحان کند. اين دفعه او براحتي وزنه را بلند کرد. اين مسئله براي ورزشکار جوان و دوستانش امري کاملا طبيعي به نظر مي‌رسيد، اما براي طراحان اين آزمايش جالب و هيجان انگيز بود. چرا که آن‌ها اطلاعات غلط به وزنه بردار داده بودند.

او در مرحله اول از عهده بلند کردن وزنه‌اي برنيامده بود که در واقع ‌٥ کيلوگرم از رکوردش کمتر بود و در حرکت دوم ناخودآگاه موفق به بهبود رکوردش به ميزان ‌٥ کيلوگرم شده بود. او در حالي و با اين «باور» وزنه را بلند کرده بود که خود را قادر به انجام آن مي‌دانست.

هر فردي خود را ارزيابي مي‌کند و اين برآورد مشخص خواهد ساخت که او چه خواهد شد. شما نمي‌توانيد بيش از آن چيزي بشويد که باور داريد «هستيد». ‏اما بيش از آنچه باور داريد «مي‌توانيد» انجام دهيد.

به فرموده‌ مولاي متقيان اميرالمومنين علي (ع): دواي تو در خودت است و تو نمي‌فهمي و درد تو از خودت است و تو نمي‌بيني

 

 

 



تاريخ : سه شنبه 23 فروردين 1390برچسب:, | 11:29 | نویسنده : بهنام

مردم اغلب بی انصاف, بی منطق و خود محورند
ولی آنان را ببخش.
اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند,
ولی مهربان باش .
اگر موفق باشی دوستانی دروغین ودشمنانی حقیقی خواهی یافت,
ولی موفق باش.
اگر شریف ودرستکار باشی فریبت می دهند,
ولی شریف و درستکار باش .
آنچه را در طول سالیان سال بنا نهاده ای شاید یک شبه ویران کنند,
ولی سازنده باش .
اگر به شادمانی و آرامش دست یابی حسادت می کنند,
ولی شادمان باش .
نیکی های درونت را فراموش می کنند.
ولی نیکوکار باش .
بهترین های خود را به دنیا ببخش حتی اگر هیچ گاه کافی نباشد
ودر نهایت می بینی
هر آنچه هست همواره میان "تو و خداوند" است .
نه میان تو و مردم



تاريخ : چهار شنبه 17 فروردين 1390برچسب:, | 19:24 | نویسنده : بهنام

جهت وصل کردن یک یا چند قطعه در ساختمانهای فولادی نیاز به یک قطعه رابطی می باشد که دو قطعه بتوانند توسط جوش به هم متصل شوند که این قطعه رابط همان انواع اتصالات است .

انواع اتصالات در ساختمانهای فلزی به شرح زیر است :

-1 انواع اتصالات تیر به ستون .

-2 انواع اتصالات پای ستون .

-3 اتصال دو تیرآهن به هم و تولید ستون یا تیر دوبل .

-4 اتصالات بادبندها به ستونها وتیرها .

حال به توضیح تک تک اتصالات فوق می پردازیم .

-1انواع اتصالات تیربه ستون :

اتصال تیر به ستون معمولا به دو صورت است یا به صورت صلب و گیردار هستند ویا به صورت مفصلی اند .هر کدام از حالتهای مذکور نیزچند قسمت دارند که شامل موارد زیر می باشد .

الف ) اتصال صلب با جفت صفحه موازی .

ب ) اتصال صلب با جفت سپری .

ج ) اتصال صلب با صفحه انتهایی روی ستون .

اتصالات صلب در مواردی به کار می روند که از جانب تیر یا ستون در سر گره ها ممان جذب شود . اتصال صلبی که امروزه در کشور اجراء می گردد و به صورت کامل اجراء نمی شود اتصال صلب با جفت صفحه موازی است . در اتصال صلب باید جوش به صورتی باشد که قطعه کاملا گیردار باشد و جای هیچ گونه حرکتی وجود نداشته باشدیعنی دور تا دور قطعه جوش شود .

اتصالات مفصلی هم معملا در همه ساختمانها در یک طرف سازه بکار می روند که این اتصال بسیار ساده است وفقط جهت اتصال دو قطعه بکار می رود وممانی تحمل نمی کند . در این اتصال تغییر شکل وجود دارد در حالی که در اتصال مفصلی هیچ گونه تغییر شکلی نداریم . نحوه جوش دادن اتصالات مفصلی به این صورت است که(در مورد نبشی ها ) فقط بر بالایی و پائینی جوش می شود و بقیه قسمت ها نباید جوش شود .

انواع اتصالات مفصلی رایج عبارتند از :

الف ) اتصال ساده نشسته ( نبشی نشیمن) .

ب ) اتصال به وسیله صفحه نشیمن ولچکی .

ج ) اتصال به وسیله صفحه نشیمن و صفحه برشگیر ( تیغه).

آنچه که امروزه اجراء می شود اتصال ساده نشسته و اتصال با صفحه نشیمن ولچکی است .

اتصالات ساختمان ابوحامد به این صورت است که در جهت صلب اتصال با جفت صفحه موازی است ودر جهت مفصلی اتصال به وسیله نبشی نشیمن ولچکی انجام می شود .

خصوصیت اصلی اتصال مفصلی این است که زاویه بین تیر و ستون بتواند تغییر کند و خصوصیت اصلی اتصال صلب این است که زاویه بین تیر وستون نتواند تغییر کند .

در اتصال ساده نشسته – نبشی هایی که در بالا می گذارند فقط برای ایجاد تعادل است و نقش باربری ندارد و حداقل نمره آن 6 خواهد بود .

-2 انواع اتصالات پای ستون :

اتصالات پای ستون نیز مانند سایر اتصالات هم صلب و هم مفصلی دارند . که در اتصال صلب از سخت کننده استفاده می شود ودر اتصال مفصلی از نبشی ها ولچکی ها استفاده میشود .اتصال صلب را در جهتی می گذاریم که ممان داریم و اتصال مفصلی را نیز در جهتی می گذاریم که ممان نداریم . جوش اتصال پای ستون نیز باید شرایط دو اتصال صلب و مفصلی را تامین کند .

-3 اتصال دو تیرآهن به هم :

برای تولید ستون دوبل یا تیر دوبل لازم است که دو تیرآهن را به هم توسط بست یا پلیت متصل کرد ونیز برای طویل کردن ستونها نیز باید بین تیرآهن ها اتصال وجود داشته باشد( چون طول شاخه های تیرآهن12 متر است).

-4 اتصالات بادبند ها به تیر و ستونها :

معمولا بادبندها توسط یک صفحه فلزی که از قبل در محل تقاطع تیر به ستون جوش داده شده است به ستونها وتیرها متصل میشوند .این صفحات که تحت فشار وکشش هستند باید برای هر دو عامل طرح شوند وبادبند هایی که روی این صفحات قرار می گیرند باید به طور کامل جوش داده شوند .

بعضی وقت ها در وسط نیز صفحه می گذارند . چون بادبندها نمی توانند از روی هم عبور کنند در وسط قطع می شوند وبه صفحه وسط کاملا جوش داده می شوند وادامه می یابند . همانطور که قبلا ذکر شد بادبند های این ساختمان ناودانی تک ودبل می باشد که بوسیله صفحات تقویت به تیر و ستونها متصل شده اند .

 

 



تاريخ : دو شنبه 10 فروردين 1390برچسب:, | 22:52 | نویسنده : بهنام

زندگی رو دوست دارم با همه ی خوبی ها و بدی

هاش.

- امروز زندگی متعلق به من است، خیلی خوبه آدم

خودشو دوست داشته باشه


""پس تولدم مبارک""


حالا درسته یه روز قبل سیزده بدر کسی یادش نیست


اما خودم که یادمه!!!!

 



تاريخ : چهار شنبه 6 فروردين 1390برچسب:, | 16:39 | نویسنده : بهنام

 

 

 

Praying To God

 

A man was praying to God.

مردی داشت دعا می کرد

He said, “God 

او گفت خدا؟

God responded, "Yes?”

خدا جواب داد: بله

And the guy said, “Can I ask A question?”

و مرد پرسید: می تونم یه سوال بپرسم؟

“Go right ahead”. God said.

خدا جواب داد: بفرما

“God, what is a million years to you?”

 خدایا، یک میلیون سال در نظرت چقدره؟

God said, “A million years to me is only a second.”

خدا گفت: یک میلیون سال در نظر من یک ثانیه است.

The man wonderer.

مرد شگفت زده شد.

Then he asked, “God, what is a million dollars worth to you?”

بعد پرسید: خدایا یک میلیون دلار در نظرت چقدره؟

God said, “A million dollars to me is a penny.”

خدا جواب داد: یک میلیون دلار به نظرم یک پنی است.

So the man said, “God  can I have a penny?”

پس مرد گفت: خدایا آیا میتونم یک پنی داشته باشم؟

And God cheerfully said,

و خدا با خوشرویی گفت:

“Sure!..... Just wait a second.”

حتما ، فقط یک ثانیه صبر کم!....


 



تاريخ : چهار شنبه 11 دی 1389برچسب:, | 16:54 | نویسنده : بهنام

آنچه مي خواني، نوشته اي دلپذير است، امّا كوتاه. از آن بهره مند گرد! تنها چيزي كه از تو ستانده مي شود لحظاتي است براي خواندن؛ و انديشيدن به آن چه خوانده اي.

 

This is a nice reading, but short. Enjoy! All it takes is a few seconds to read and think over.

 

1.  Take into account that great love and great achievements involve great risk.

1- بر اين باور باش كه عشق و دستاوردهاي عظيم، در برگيرنده مخاطرات بزرگ است.

2.  When you lose, don’t lose the lesson.

2- آنگاه كه مي بازي، از باختت درس بگير.

 

3.  Follow the three R’s:

Ø     Respect for self,

Ø     Respect for others and

Ø     Responsibility for all your actions

 

3- سه اصل را دنبال كن:

•         محترم داشتن خود

•         محترم داشتن ديگران

•         جوابگو بودن در قبال تمام كنش هاي خود

 

4. Remember that not getting what you want is sometimes a

wonderful stroke of luck.

4- به ياد داشته باش، دست نيافتن به آنچه مي خواهی گاهي از اقبال بيدار تو سرچشمه مي گيرد.

 

5. Learn the rules so you know how to break them properly.

5- قواعد را فرا گير تا به چگونگي شكستن آن ها به گونه اي شايسته، آگاه باشي.

 

6. Don’t let a little dispute injure a great relationship.

6- نگذار ستيزه اي خُرد بر ارتباطي پرقدرت، خللي وارد سازد.

 



تاريخ : چهار شنبه 9 شهريور 1388برچسب:, | 16:42 | نویسنده : بهنام

 

 

Easy is to think bad of others
Difficult is to give them the benefit of the doubt...

 

 


فکر بد کردن در مورد دیگران آسان است.
رها ساختن آنها از شک و دودلی مشکل است.

 

 

Easy is to receive
Difficult is to give

 

 


دریافت کردن آسان است.
اهدا کردن مشکل است.

 

 

Easy to read this
Difficult to follow

 

 


خوندن این متن آسان است .
ولی پیگیری آن مشکل است.

 

 

Easy is keep the friendship with words

Difficult is to keep it with meanings

 

 


حفظ دوستی با کلمات آسان است .
حفظ آن با مفهوم کلمات مشکل است .

 

_آخرین قسمت های متن  آسان ......مشکل.
خلاصه....خوندن وبلاگ آسان است ولی نظر دادن مشکل است !


 



صفحه قبل 1 ... 5 6 7 8 9 ... 13 صفحه بعد
  • شکوفه بهاری
  • شرم