سال که نو می شود معمولا سری به خودمان می زنیم. آنچه در طول سال گذشته را مرور می کنیم،بضی وقت ها از خودمان راضی هستیم و در جاها هم نه.
آنچه مسلم است نهایت خواسته های همه ما این است که پیشرفت کنیم. موفق باشیم و به خواسته ها و اهدافمان برسیم. اما برای رسیدن به آنچه در سال جدید می خوایم چکارباید کرد؟ در این گزارش برخی پیشنهاد ها برای شما داریم:
فراموش نکنید که تغییر کردن یک فرایند است
هدف اصلی خود را به هدف هایی کوچک و دستیافتنی تقسیم کنید و انتظار داشته باشید که به تدریج به هدف نهایی نزدیک شوید
بهتر است پس از تکمیل هر مرحله، هدف بعدی را کمی دورتر در نظر بگیرید.در این صورت، موفقیت را در دسترس خود قرار می دهید و اگر نتیجه مطلوب فوراً به دست نیامد، احساس شکست و دلسردی نمیکنید.
برنامه ریزی تدریجی داشته باشید
در هدفگذاری خود برای ایجاد یک رفتار جدید، به طور تدریجی حرکت کنید، مثلا، به جای این که بگوئید « من هر روز مطالعه خواهم کرد»، ابتدا طوری برنامهریزی کنید که هفته ای حداقل دو روز مطالعه کنید، سپس به تدریج بر تعداد روزها بیافزائید.
برنامه ریزی ماهانه کنید
اگر می خواهید چند تغییر در زندگی خود به وجود بیاورید، بهتر است از روش هدفهای ماهانه استفاده کنید و هر ماه به سراغ یکی از آنها بروید.
در این صورت، نه تنها با تعهد ماهانه خود به یک ایده جدید، می توانید این پیشرفت را در تمام طول سال ادامه دهید و تکامل شخصی خود را ، جزئی از شیوه زندگی تان کنید، بلکه می توانید با تمرکز بیشتری عادت جدید را به وجود بیاورید و در این فاصله(شکلگیری هر عادت جدید معمولاً حدود 21 روز طول میکشد)، پیش از پرداختن به هدف بعدی استراحت کنید.
ورود افکار منفی، ممنوع!
حال و روزتان را درک می کنیم، شاید در تصمیم گیری خود برای تغییر رفتارهای نامطلوب کمی دچار تردید و یا تعلل شوید و گاهی با خود عباراتی چون " می توانم موفق شوم!، اگر نتوانم و و سط راه کم بیارم،..."را زمزمه ی می کنید. آنچه که فکر شما را مشغول کرده است، افکار منفی و پریشان کننده ای می باشند که می توانند، در عین بی اهمیت بودنشان، موانع بزرگ و صعب العبوری را در جهت دستیابی شما به هدفتان به وجود آورند.
این هشداری است که باید آن را جدی بگیرید؛ پس توصیه می کنیم سعی کنید دور چنین افکاری، خط قرمز پررنگی بکشید و اجازه ی ورود آنها به ذهن تان را، کاملا مسدود کنید. سخت است اما تنها چاره ی راه شما، در مواجهه با چنین افکار آزاردهنده ای، صرفا مقابله است. بی توجهی و اهمیت ندادن به افکار منفی، جلب توجه خود به چیزی غیر از آن فکر، و یا مخالف آن اندیشه ی مزاحم، می تواند یک گام مهم در موفقیت روز افزون شما، به حساب آید.
اگر باورتان به یقین رسیده است و اندیشه ی" بایستی به هر طریقی شده، بر این عادت غلط، چیره شوم"، ذهن تان را تحت سیطره ی خود در آورده است؛ قطعا بدانید پیروز میدان این نبرد سخت هستید، به شرط آن که فقط بخواهید.
نسبت به وسوسه های دل فریب، بی توجه باشید
تغییر عادت بسیار دشوار است. خوگیری شما به عادت مورد نظر، قدرت جاذبه ی بسیاری دارد که باعث می شود شما به کرات وسوسه شوید و عادت تان را دوباره از سر بگیرید . بی تردید، خوشایندی و کسب لذت حاصله از این وضعیت ، به قدری است که می تواند شما را در پیشبرد هدف تان، با مشکلاتی روبرو سازد.
اما باید با اطمینان بیشتر در جهت تغییر پیش بروید و نگران نباشید، زیرا عزم و اراده راسخ شما نیز، می تواند روی دیگری از آن خوشایندی باشد! باور داشته باشید اراده شما چیز دیگری است.
روان شناسان معتقدند انسان ذاتا موجود منفعت طلبی است و تمایل شدیدی به جذب خوشایندی ها دارد و پاداش گرفتن یکی از آن خوشایندی های مطلوب بشری در مسیرهای پیشرفت و تغییر است
به خودتان پاداش دهید
دوران کودکی خود را به خاطر بیاورید!
یادتان است:
وقتی پدر/ مادر و یا معلم تان، شما را بابت رفتاری تشویق می کردند، چگونه شوق تکرار آن رفتار و یا رفتارهای مشابه، در شما افزایش می یافت؟!
این جا نیز، باید به همان ترفند کودکانه، اما ترغیب کننده و پیش برنده متوسل شوید.
روان شناسان معتقدند انسان ذاتا موجود منفعت طلبی است و تمایل شدیدی به جذب خوشایندی ها دارد و پاداش گرفتن یکی از آن خوشایندی های مطلوب بشری در مسیرهای پیشرفت و تغییر است.
لذا، رسیدن به هدف، خود پاداش بزرگی است؛ امّا در نظر گرفتن پاداشهای اضافی میتواند مولفه ای نیرومند و موثر، در ادامه دادن مسیر و حفظ انگیزه فرد در جهت تغییر باشد. با این وجود، آنان توصیه می کنند: برای پیشرفت ها و موفقیت های هرچند جزیی و ناچیز خود، ارزش قائل شوید و برای تشویق خودتان هم که شده، آنان را مهم جلوه داده و به خودتان پاداش دهید، حتی اگر گاهی باخود بیندیشید که به خاطر آنها تلاش می کنید نه به خاطر دستیابی به هدف اصلی!
با اتخاذ چنین تدابیری و یاری گرفتن از آنها، می توانید با آرامش بیشتر و فکری آسوده و مثبت نگر، در جهت پیشرفت در هدفتان گام بردارید.
شما به شیوههای زیر میتوانید برای خودتان پاداش در نظر بگیرید:
برای موفقیتهای کوچک خود پاداش در نظر بگیرید:
هدف اصلی خود را به گامهای کوچکتری تقسیم کنید و برای تکمیل هر گام، پاداشی برای موفقیت خود، مد نظر داشته باشید.
پاداشها را متناسب با دستاوردهای خود انتخاب کنید:
مطابق و متناسب با دستاوردهای هر مرحله، پاداشی را در نظر بگیرید؛ مثلا، خرید یک لباس ورزشی برای هر 10 بار ورزش روزانه و یا دعوت خود به رستوران پس ازهر دو هفته کم خوری.
گروهی کار کنید:
برای تسریع در موفقیت خود، فرد یا افرادی را پیدا کنید که اهدافی تقریبا مشابه با شما دارند. بهتر است همگام و همراه آنها شوید، اهداف یکدیگر رابشناسید و همدیگر را در جهت حصول هدف هایتان، تشویق کنید.
شما چطور میفهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یانه؟
روانپزشک گفت : ما وان حمام را پر از آب میکنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار میگذاریم و از او میخواهیم که وان را خالى کند!!!
من گفتم: آهان! فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگ تر است!
روانپزشک گفت: نه! آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر میدارد... شمامیخواهید تختتان کنار پنجره باشد؟!!
********
راه حل همیشه در گزینه های پیشنهادی نیست
.در حل مشکل و در هنگام تصمیم گیری هدفمان یادمان نرود . در حکایت فوق هدف خالی کردن آب وان است نه استفاده از ابزار پیشنهادی
.همه راه حل ها همیشه در تیر رس نگاه نیست
گفتم چرا بگم ده یا بیست تا...جواب دادم فقط چند تایی
پیرمرد آهسته و به سختی برخاست و در حالیکه سرش راتکان می داد گفت : تو آدم خوشبختی هستی که این همه دوست داری ولی در مورد آنچه که می گویی خوب فکر کن
خیلی چیزها هست که تو نمی دونی
دوست، فقط اون کسی نیست که توبهش سلام می کنی
دوست دستی است که تو را از تاریکی و ناامیدی بیرون می کشد درست وقتی دیگرانی که تو آنها را دوست می نامی سعی دارند تو را به درون ناامیدی و تاریکی بکشند
دوست حقیقی کسی است که نمی تونه تو رو رها کنه
صدائی است که نام تو رو زنده نگه می داره حتی زمانی که دیگران تو را به فراموشی سپرده اند
اما بیشتر از همه دوست یک قلب است. یک دیوار محکم و قوی در ژرفای قلب انسان ها جایی که عمیق ترین عشق ها از آنجا می آید
پس به آنچه می گویم خوب فکر کن زیرا تمام حرفهایم حقیقت است ، فرزندم یکبار دیگر جواب بده چند تا دوست داری؟
سپس مرا نگریست و درانتظار پاسخ من ایستاد ...
با مهربانی گفتم: اگر خوش شانس باشم، فقط یکی و آن تو هستی !
بهترین دوست کسی است که شانه هایش رابه تو می سپارد و وقتی که تنها هستی تو را همراهی می کند و در غمها تو را دلگرم می کند .
کسی که اعتمادی راکه به دنبالش هستی به تو می بخشد و وقتی مشکلی داری آن راحل می کند وهنگامی که احتیاج به صحبت کردن داری به توگوش می سپارد و بهترین دوستان عشقی دارند که نمی توان توصیف کرد، غیرقابل تصوراست ...
چقدر خداوند بزرگ است چون درست زمانی که انتظار دریافت چیزی را از او نداری بهترینش را به تو ارزانی می دارد ...
سخن روز : مراقب قلب ها باشیم ، وقتی تنهاییم، دنبال دوست می گردیم ، پیدایش که کردیم، دنبال عیب هایش می گردیم ، وقتی که از دست دادیمش، دنبال خاطراتش می گردیم ، و همچنان تنها می مانیم ، هیچ چیز آسان تر از قلب نمی شکند...ژان پل سارتر
سلام به دوستان عزیزم
من مدتی به اینترنت دسترسی نداشتم .اما از امروز به بعد (منهای چند روزی که مرخصی هستم )در خدمت شما هستم
تو این مدت اتفاقاتی سخت و ناگوار افتاد و خیلی سخت گذشت
میخوام از امید و امیدواری براتون بنویسم
برای هر چیزی و به هر نا ممکنی میتوان امیدوار بود
این را من نمیگم و نمیخوام بگم این ها را خدا میگه ،همان که همه چیز در فرمان اوست
فقط کافی است آنچه را میخواهید، باور داشته باشید که آنرا از همان دهنده اش که میخواهید ،می دهد
آن که ترا به آرزوهایت میرساند خداست،آنکه وقتی به او امید بستی و نا امیدت نمیکند خداست
همان که میگوید هر آنچه از من میخواهی بخواه ،که به تو میدم اما اگر از غیر من خواستی و به غیر من امید بستی نا امیدت میکنم
این قول ، قول خداست (شک نکنید او به قولش وفا میکند و پایبند است).رئیس فلان بانک نیست که قولی به شما بده و عملیش نکنه ،فلان کس یا فلان شخص نیست که به عهدو پیمانش عمل نکند
آری او خداست و به آنچه گفته وفادار است
اما باید به او و قولی که به بنده اش داده اعتماد کرد(یعنی باورش داشت)
یعنی آنچه ازش میخوای باور کنی و باور داشته باشی که میده
همان باوری که ابراهیم به او داشت .پس برای خواسته هایمان ابراهیمی باور کنیم
ابراهیمی که کمک جبرئیل را برای نجات از آن آتش سوزان را رد کرد و فقط به خدا امید بست و جز کمک خدا کمکی نخواست.
ابراهیم خدایش و قول خدایش را باور داشت.
دارم می میرم!
اومد پیشم حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه
گفت: حاج آقا یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه
گفتم: چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم
گفت: من رفتنی ام!
گفتم: یعنی چی؟
گفت: دارم میمیرم
گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟
گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.
گفتم: خدا کریمه، انشاله که بهت سلامتی میده
با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بمیرم خدا کریم نیست؟
فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گول مالید سرش
گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟
گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم از خونه بیرون نمیومدم
کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن
تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم
خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم
اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت
خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد
با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن
آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه
سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم
بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم
ماشین عروس که میدیم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم
گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم
مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم
الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و ناز و خوردنی شدم
حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟
گفتم: بله، اونجور که یاد گرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه
آرام آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر، داشت میرفت گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!!!
یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟
گفت: بیمار نیستم!
هم کفرم داشت در میومد و هم از تعجب داشتم شاخ دار میشدم گفتم: پس چی؟
گفت: فهمیدم مردنیم، رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم گفتن: نه گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند : نه! خلاصه حاجی ما رفتنی هستیم کی اش فرقی داره مگه؟
باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد
مردم اغلب بی انصاف, بی منطق و خود محورند
ولی آنان را ببخش.
اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند,
ولی مهربان باش .
اگر موفق باشی دوستانی دروغین ودشمنانی حقیقی خواهی یافت,
ولی موفق باش.
اگر شریف ودرستکار باشی فریبت می دهند,
ولی شریف و درستکار باش .
آنچه را در طول سالیان سال بنا نهاده ای شاید یک شبه ویران کنند,
ولی سازنده باش .
اگر به شادمانی و آرامش دست یابی حسادت می کنند,
ولی شادمان باش .
نیکی های درونت را فراموش می کنند.
ولی نیکوکار باش .
بهترین های خود را به دنیا ببخش حتی اگر هیچ گاه کافی نباشد
ودر نهایت می بینی
هر آنچه هست همواره میان "تو و خداوند" است .
نه میان تو و مردم
اکثر انسانها فراموشکار هستند. بعضی وقتها این فراموشی ناشی از بیماری خاصی مثل آلزایمر و یا ضربه مغزی و... است که به دانش پزشکی مربوط میشود، اما بعضی از فراموشیها، (که مورد نظر ما نیز میباشد) از جنس فراموشیهایی است که بعضا به صلاح نیست که انسان به یاد بیاورد و به نوعی ترجیح میدهد که فراموش کند، حال هر چند بر آنها تاکید شده باشد.
ضرر و زیان ناشی از بعضی «فراموشیها» در طول زندگی بقدری میتواند عمیق و تاثبرگذار باشد که جبران آن اگر غیرممکن نباشد، حتما بسیار سخت خواهد بود. در همین راستا، در ادامه یک لیست با عنوان «یادمون باشه که...» را برایتان طرح میکنیم که در واقع آن چیزهایی است که انسان نباید در زندگی آنها را به هیچوجه فراموش کند و مطمئنا دانستن و یادآوری آنها نیز میتواند راهگشا و پاسخگوی بسیاری از سوالات ذهنی هر انسانی باشد. این لیست عبارت است از:
-یادمون باشه که؛ خدا همیشه هست.
-یادمون باشه که؛ کسی که زیر سایه دیگری راه میره، خودش سایهای نداره.
-یادمون باشه که؛ هر روز باید تمرین کرد دل کندن از زندگی را.
-یادمون باشه که؛ زخم نیست آنچه که درد دارد، عفونته.
-یادمون باشه که؛ در حرکت همیشه افقهای تازه هست.
-یادمون باشه که؛ دست به کاری نزنیم که نتوانیم آن را برای دیگران تعریف کنیم.
-یادمون باشه که؛ اونایی که دوستشون داریم میتونند دوستمون نداشته باشند.
-یادمون باشه که؛ حرفهای کهنه از دل کهنه میاد، پس دلی نو بخریم.
-یادمون باشه که؛ فرار، راه به دخمهای میبره برای پنهان شدن، نه آزادی.
-یادمون باشه که؛ باورهامون شاید دروغ باشند.
-یادمون باشه که؛ لبخندمان را در آیینه جا نگذاریم.
-یادمون باشه که؛ آروزهای انجام نیافته دست زندگی رو گرفتن و اونو راه میبرند.
-یادمون باشه که؛ محبت به دیگران برای نمایش گذاشتن مهر خودمون نباشه.
-یادمون باشه که؛ آدمها همه ارزشمندند و همه میتونند مهربون و دلسوز باشند.
-یادمون باشه که؛ تنهایی ما در مقایسه با تنهایی خورشید خیلی کمه.
-یادمون باشه که؛ دو رنگی رو با کمتر از صداقت ندیم.
-یادمون باشه که؛ دلخوشیها هیچ کدوم ماندگار نیستند.
-یادمون باشه که؛ تا وقتی اوضاع بدتر نشده! یعنی همه چیز روبراهه.
- یادمون باشه که؛ هوشیاری یعنی زیستن با لحظهها.
-یادمون باشه که؛ آرامش جایی فراتر از ما نیست.
-یادمون باشه که؛ من تنها نیستم، ما یک جمعیتایم که تنهاییم.
-یادمون باشه که؛ از چشمه درس خروش بگیریم و از آسمان درس پاک زیستن.
-یادمون باشه که؛ برای آموختن و درس دادن به دنیا آمدیم، نه برای تکرار اشتباهات گذشتگان.
-یادمون باشه که؛ برای پاسخ دادن به احمق، باید احمق بود!
-یادمون باشه که؛ لازمه گاهی با خودمون روراستتر از این باشیم که هستیم.
-یادمون باشه که؛ قبلا چیزهایی برامون مهم بودند که حالا دیگه مهم نیستند.
-یادمون باشه که؛ آنچه امروز برامون مهمه، فردا نخواهند بود.
-یادمون باشه که؛ نیازمند کمک هستند آنها که منتظر کمکشان نشستهایم.
-یادمون باشه که؛ ما از این به بعد هستیم، نه تا به حال.
-یادمون باشه که؛ غیرقابل تحمل وجود ندارد.
-یادمون باشه که؛ با یک نگاه هم ممکنه بشکنند دلهای نازک.
-یادمون باشه که؛ به جز خاطرهای هیچ نمیماند.
-یادمون باشه که؛ وظیفه من اینه «حمل باری که خودم هستم تا آخر راه».
-یادمون باشه که؛ منتظر تنها یک جرقه است، انبار مهمات.
-یادمون باشه که؛ کار رهگذر عبوره، گاهی برمیگرده،گاهی نه.
-یادمون باشه که؛ در هر یقینی میتوان شک کرد و این تکاپوی خرد است.
-یادمون باشه که؛ همیشه چند قدم آخره که سختترین قسمت راهه.
-یادمون باشه که؛ امید، خوشبختانه از دست دادنی نیست.
-یادمون باشه که؛ به جستجوی راه باشیم نه همراه.
-یادمون باشه که؛ هوشیاری یعنی زیستن با لحظهها.
-یادمون باشه که؛ کلا ناامید نمیشی اگه تمام امیدت را به چیزی نبسته باشی.
-یادمون باشه که؛ خوبی اونی رو که نداریم اینه که نگران از دست دادنش نیستیم.
-یادمون باشه که؛ در خستهترین ثانیه عمر، رمقی برای انجام کارهای کوچک هست.
-یادمون باشه که؛ وقتی از دست دادن عادت میشه بدست آوردن، دیگه آرزو نیست.
-یادمون باشه که؛ اونایی رو که گوشه آسایشگاهها غریباند و تنها، از یاد نبریم.
-یادمون باشه که؛ گاهی باید برای راحتی خیالِ دیگران خودمون رو خوشحال نشون بدیم.
-یادمون باشه که؛ سعادت دیگران بخش مهمی از خوشبختی ماست.
-یادمون باشه که؛ قولی را که به کسی میدیم عمل کنیم.
-یادمون باشه که؛ دوست بداریم بیانتظار پاسخی از طرف دیگران.
-یادمون باشه که؛ مهربانی صفت بارز عشاق خداست پس از اینکار ابایی نکنیم.
-یادمون باشه که؛ این دعا همیشه ورد زبونمون باشه
«خدایا هیچوقت ما رو به حال خودمون رها نکن»
Eating Fruit - this opened my خوردن میوه ها
Dr Stephen Mark treats terminal ill cancer patients by "un-orthodox" way and many patients recovered.
دکتر استفان مارک، بیمارهای سرطانی در مرحله آخر را با استفاده از روش های "نامتعارف" درمان کرده است و بسیاری از آنها بهبود یافتند
He believes on natural healing in the body against illnesses. See the article below.
او به درمان طبیعی درمقابل با بیماریها مغتقد است
EATING FRUIT...
It's long but very informative
مطلب طولانی است اما بسیار مفید است
We all think eating fruits means just buying fruits,
cutting it and just popping it into our mouths.
It's not as easy as you think.
It's important to know how and when to eat.
همه ما فکر میکنیم که خوردن میوه یعنی خرید میوه، پوست کندنش و فقط گذاشتنش توی دهان
به این سادگی که فکر میکنید نیست
بسیار مهم است که بدانیم چگونه و چه وقت باید میوه بخوریم
What is the correct way of eating fruits?
راه صحیح خوردن میوه ها چیست؟
IT MEANS NOT EATING FRUITS AFTER YOUR MEALS! * FRUITS SHOULD BE EATEN ON AN EMPTY STOMACH.
این است که میوه ها را بعد از مصرف غذا نخورید
میوه ها باید زمانی خورده شوند که معده خالی است
If you eat fruit like that, it will play a major role to detoxify your system,
supplying you with a great deal of energy for
weight loss and other life activities.
اگر میوه ها را به آن صورت بخورید، نقش مهمی در مسموم کردن سیستم بدنتان خواهند داشت
بدنتان را با مقدار زیادی انرژی تامین میکنند
که این انرژی به جای مفید بودن باعث از دست دادن وزن و
کاهش قدرت برای انجام دیگر فعالیتهای زندگی میشود
FRUIT IS THE MOST IMPORTANT FOOD.
Let's say you eat two slices of bread and then a slice of fruit.The slice of fruit is ready to go straight through the stomach into the intestines,
but it is prevented from doing so.
میوه مهم ترین خوراکهاست
برای مثال درنظر بگیرید که دو تکه نان و یک تکه میوه خورده اید
تکه میوه آماده است که مستقیما وارد معده تان و روده تان شود
اما به دلیل آن دو تکه نان، از ورود سریع آن به معده جلوگیری می شود
In the meantime the whole meal rots and ferments
and turns to acid. The minute the fruit comes into
contact with the food in the stomach and digestive juices,
the entire mass of food begins to spoil....
در این بین همه غذا فاسد شده، تخمیر میشود و به اسید تبدیل میشود
به محض اینکه درون معده، میوه با غذا و آنزیمهای گوارشی
تماس پیدا میکند، همه حجم غذا شروع به ازبین رفتن و فاسد شدن میکند
So please eat your fruits on an empty stomach or
before your meals! You have heard people complaining — every time I eat watermelon I burp,
when I eat durian my stomach bloats up,
when I eat a banana I feel like running to the toilet, etc — actually all this will not arise if you eat the fruit on an empty stomach. The fruit mixes with the putrefying other food and produces gas and hence you will bloat!
پس لطفا میوه های خود را زمانی مصرف کنید که معده تان خالی است
و یا قبل از خوردن وعده های غذاییتان میل کنید
شما بارها شنیده اید که بسیاری شکایت میکنند که
هر زمان که هنوانه میخورم، غذا بالا می آید، و یا هر زمان که میوه درخت قهوه سودانی را می خورم معده ام نفخ میکند، زمانی که موز میخورم همش حس اینکه
بچّه ها صبحتان به خير...سلام
درس امروز ما فعل مجهول است
فعل مجهول چيست می دانيد؟
نسبت فعل ما به مفعول است
در دهانم زبان چو آويز
در تهيگاه زنگ می لغزيد
صوت ناسازم آنچنان که مگرـ
شيشه بر روی سنگ می لغزيد
ساعتی داد آن سخن دادم
حقّ گفتار را ادا کردم
تا ز اعجاز خود شوم آگاه
ژاله را زآن ميان صدا کردم
ژاله! از درس من چه فهميدی؟
پاسخ من سکوت بود و سکوت
ده جوابم بده کجا بودی؟
رفته بودی به عالم هپروت؟
خندهء دختران و غرش من
ريخت بر فرق ژاله چون باران
ليک او بود غرق حيرت خويش
غافل از اوستاد و از ياران
خشمگين،انتقامجو،گفتم
بچّه ها! گوش ژاله سنگين است
دختری طعنه زد که:نه خانم
درس در گوش ژاله ياسين است
باز هم خنده ها و همهمه ها
تند و پيگير می رسيد به گوش
زير آتشفشان ديدهء من
ژاله آرام بود و سرد و خموش
رفته تا عمق چشم حيرانم
آن دو ميخ نگاه خيرهء او
موج زن در دو چشم بی گنهش
رازی از روزگار تيرهء او
آنچه در آن نگاه می خواندم
قصّهء غصّه بود و حرمان بود
ناله ای کرد و در سخن آمد
با صدايی که سخت لرزان بود
"فعل مجهول" فعل آن پدريست
که دلم را ز درد پر خون کرد
خواهرم را به مشت و سيلی کوفت
مادرم را ز خانه بيرون کرد
شب دوش از گرسنگی تا صبح
خواهر شيرخوار من ناليد
سوخت از تاب شب برادر من
تا سحر در کنار من ناليد
از غم آن دو تن،دو ديدهء من
اين يکی اشک بود و آن خون بود
مادرم را دگر نمی دانم
که کجا رفت و حال او چون بود
گفت و ناليد و آنچه باقی ماند
هق هق گريه بود و نالهء او
شسته می شد به قطره های سرشک
چهرهء همچو برگ لالهء او
نالهء من به ناله اش آميخت
که غلط بود آنچه من گفتم
درس امروز، قصّهء غم توست
تو بگو،من چرا سخن گفتم؟
"فعل مجهول" فعل آن پدريست
که تو را بی گناه می سوزد
آن حريق هوس بود که در او
مادری بی پناه می سوزد؟
نامه ی ویکتور هوگو !
قبل از هر چیز برایت آرزو می کنم که عاشق شوی،
و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد،
و اگر اینگونه نیست، تنهاییت کوتاه باشد،
و پس از تنهاییت، نفرت از کسی نیابی،
آرزومندم که اینگونه پیش نیاید ...
اما اگر پیش آمد، بدانی چگونه به دور از نا امیدی زندگی کنی،
برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی،
از جمله دوستان بد و ناسازگار ...
برخی نادوست و برخی دوستدار ...
که دست کم یکی در میانشان بی تردید مورد اعتمادت باشد
و چون زندگی بدین گونه است،
برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی ...
نه کم و نه زیاد ... درست به اندازه،
تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهند،
که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد ...
تا که زیاده به خود غره نشوی
و نیز آرزومندم مفید فایده باشی، نه خیلی غیر ضروری ...
تا در لحظات سخت،
وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است،
همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرپا نگاه دارد.
همچنین برایت آرزومندم صبور باشی،
نه با کسانی که اشتباهات کوچک می کنند ...
چون این کار ساده ای است،
بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر می کنند ...
و با کاربرد درست صبوریت برای دیگران نمونه شوی.
و امیدوارم اگر جوان هستی،
خیلی به تعجیل، رسیده نشوی ...
و اگر رسیده ای، به جوان نمایی اصرار نورزی،
و اگر پیری، تسلیم نا امیدی نشوی ...
چرا که هر سنی خوشی و ناخوشی خودش را دارد و لازم است
بگذاریم در ما جریان یابد.
امیدوارم سگی را نوازش کنی، به پرنده ای دانه بدهی و به آواز یک سهره گوش کنی، وقتی که آوای سحرگاهیش را سر می دهد ...
چرا که به این طریق، احساس زیبایی خواهی یافت ...
به رایگان ...
امیدوارم که دانه ای هم بر خاک بفشانی ...
هر چند خرد بوده باشد ...
و با روییدنش همراه شوی،
تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد.
به علاوه امیدوارم پول داشته باشی، زیرا در عمل به آن نیازمندی ...
و سالی یکبار پولت را جلو رویت بگذاری و بگویی :
« این مال من است »
فقط برای اینکه روشن کنی کدامتان ارباب دیگری است!
و در پایان، اگر مرد باشی، آرزومندم زن خوبی داشته باشی ...
و اگر زنی، شوهر خوبی داشته باشی،
که اگر فردا خسته باشید، یا پس فردا شادمان،
باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیآغازید ...
اگر همه ی اینها که گفتم برایت فراهم شد،
دیگر چیزی ندارم برایت آرزو کنم ...
ویکتور هوگو
منحنی قامتم، تابع ابروی توست
خط مجانب بر آن، طره گیسوی توست
حد رسیدن به او، مبهم و بی انتهاست
بازه تعریف دل، در حرم کوی توست
چون به عدد یک تویی من همه صفرها
آن چه که معنی دهد قامت دلجوی توست
پرتوی خورشید شد مشتق از آن روی تو
گرمی جان بخش او جزئی از آن خوی توست
بی تو وجودم بود یک سری واگرا
ناحیه همگراش دایره روی توست
پروفسور هشترودی
ایستاده ام
تنها
پشت میله های خاطرات دیروز
این جا
انگشت هایم را می شمارم
یک
دو
سه......
و دست های تو در هم فرو رفته اند
تو
غزل را مشت مشت به حراج گذاشتی
که مهربانی ات را ثابت کنی
ولی...
ولی نفهمیدی که من
آن سوی خیابان
انتظارت را می کشم
تو بی وقفه فریاد کشیدی...
و من
دیگر آزارت نمی دهم
زین پس
قصه هایم را برای هیچ کس تعریف نمی کنم
مطمئن باش...
هنوز هم قافیه را به چشمان تو
می بازم
مطمئن باش......
|
متن زير داستان كوتاهي از اوست
مارها قورباغه ها را مي خوردند و قورباغه ها غمگين بودند ,
قورباغه ها به لك لك ها شكايت كردند,
لك لك ها مارها را خوردند و قورباغه ها شادمان شدند,
لك لك ها گرسنه ماندند و شروع كردند به خوردن قورباغه ها,
قورباغه ها دچار اختلاف ديدگاه شدند,
عده اي از آنها با لك لك ها كنار آمدند و عده اي ديگر خواهان باز گشت مارها شدند,
مارها باز گشتند و همپاي لك لك ها شروع به خوردن قورباغه ها كردند,
حالا ديگر قورباغه ها متقاعد شده اند كه براي خورده شدن به دنيا مي آيند,
تنها يك مشكل براي آنها حل نشده باقي مانده است,
اينكه نمي دانند توسط دوستانشان خورده مي شوند يا دشمنانشان
کجای ریاضیات و هندسه می لنگه؟؟؟؟؟
---
باهوش ها جواب بدن؟؟؟؟
Subject: 64=65 !!!
تو برایم دعا کن که هر گز بی تو نخندم
دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد
همیشه از حرارت عشق گرم باشد
و تو برایم دعا کن دستهایم را هیچگاه در دستی بجز دست تو گره ندهم
من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند
برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم
که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند
من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کنم که هیچگاه غروب نکند
و بدان در آسمان زندگیم تو تنها خورشیدی
پس برایم دعا کن ،
دعا کن که خورشید آسمان زندگیم هیچگاه غروب نکند ...
""با سپاس از دوستی که این ایمیل را ارسال کرده است-جناب مهندس مرادی عزیز""
دکتر مرتضی شیخ ، پزشک انسان دوستی است که در دوران کودکی من در مشهد مشغول طبابت بود و کسی از اهالی مشهد نیست که نامی از او یا خاطرهای از او نداشته باشد یا نشنیده باشد.
دکتر شیخ از مردم پولی نمی گرفت و هر کس هرچه می خواست توی صندوقی که کنار میز دکتر بود میانداخت و چون حق ویزیت دکتر 5 ریال تعیین شده بود ( خیلی کمتر از حق ویزیت سایر پزشکان آنزمان)، اکثر مواقع، سر فلزی نوشابه به جای پنج ریالی داخل صندوق انداخته میشد و صدایی شبیه انداختن پول شنیده میشد.
محله ما در مشهد نزدیک کوچه دکتر شیخ است. مادرم از قول دختر دکتر شیخ تعریف می کرد که روزی متوجه شدم، پدر مشغول شستن و ضد عفونی کردن انبوه سر نوشابه های فلزی است!
با تعجب گفتم: پدر بازیتان گرفته است؟ چرا سر نوشابه ها را می شورید؟
و پدر جوابی داد که اشکم را در آورد.
او گفت:
دخترم، مردمی که مراجعه می کنند باید از سر نوشابههای تمیز استفاده کنند تا آلودگی را از جاهای دیگر به مطب نیاورند، این سر نوشابههای تمیز را آخر شب در اطراف مطب میریزم تا مردمی که مراجعه می کنند از اینها که تمیز است استفاده کنند. آخر بعضیها خجالت میکشند که چیزی داخل صندوق مطب نیاندازند.
خاطراتی از دکتر شیخ
- نقل از يك سبزي فروش :ابتدا كه دكتر در محله سرشور مطب بازكرده بود و من هنوز ايشان را نمي شناختم. هر روز قبل از رفتن به مطب نزد من مي آمد و قيمت سبزيها را يادداشت مي كرد اما خريد نمي كرد ، پس از چند روز حوصله ام سر رفت و با كمي پرخاش به او گفتم : مگر تو بازرسي كه هر روز مي آيي و وقت مرا مي گيري ؟ وي گفت : خير، من دكتر شيخ هستم و قيمت سبزيجات را براي آن مي پرسم تا ارزانترين آنها را براي بيماران خودم تجويز كنم .
- از دكتر حسين خديوجم نقل است :روزي در مطب دكتر بودم و او براي بيمارانش آب پاچه تجويز مي كرد. از ايشان پرسيدم چرا بجاي سوپ جوجه ، آب پاچه تجويز مي كنيد ؟ ايشان گفتند : چون براي جبران ضعف بدن بيمار مانند سوپ جوجه موثر است و مهمتر آنكه پاچه گوسفند ارزان است .
- روزي در اواخر عمر كه دكتر در بستر بيماري بود و همانجا هم بيمار مي ديد، يكي از فرزندان وي به ايشان پيشنهاد كرد حداقل ويزيت را 5 تومان كنيد ، دكتر در جواب گفت : عزيزم من يا ديوانه ام يا پيغمبرم ، اگر ديوانه ام كه با ديوانه كاري نمي توانيد بكنيد و اگر پيغمبرم بيخود مي كنيد به پيغمبر خدا دستور مي دهيد .
- روزي مردي از دكتر سئوال مي كند: شما چرا با اين سن و خستگي ناشي از كار از موتور سيكلت استفاده مي كنيد؟ دكتر در جواب مي گويد :منزل مريضهايي كه من به عيادتشان مي روم آنقدر پيچ در پيچ است و كوچه هاي تنگ دارد كه هيچ ماشيني از آن نمي تواند عبور كند، بنابراين مجبورم با موتور به عيادتشان بروم .
و آري اين اوج عزت انساني است ، طوري زندگي كند كه حتي نام خود را هم به فراموشي بسپارد و بحدي در خدمت مردم و البته براي رضاي خالق غرق باشد و پس از مرگ احسان و عظمت كارش آشكار گردد. دكتر شيخ بيش از اينكه دكتر باشد معلمي بود كه اخلاق همراه با مهرباني و صفا را به شاگردان و مريدان مكتبش آموزش داد.
قابل توجه آن دسته از عزیزانی که همیشه ناشکــــــر هستند
من این مقاله رو برای برای آن دسته از عزیزانی گذاشتم که همیشه ناشکر هستند و قدر سلامت و چیزهایی که در زندگی دارن نمی دونند
برای آن دسته از کسانی که همیشه از دوران بد کودکی و نداشتنها مینالند
برای کسانیکه
در دوران بچگی از مدرسه و درس و معلم گله داشتن و فراری بودن
برای آنهای که از خدا برای چیزهای کوچیک گله میکنن و قدر نعمتهاشو نمیدونند
برای آنهای که فکر میکنن دیگه خیلی دیر شده و از آنها دیگه گذشته
برای آنهای که امیدی به آینده ندارن و لذتها و نعمتهای اطرافشون نمی بینند
برای آنهای که که منتظر معجزه ای هستن و اعتماد بنفس خودشون از دست دادند
و برای آنهایی که در زندگی صبر و تحمل از دست دادند و به آینده امیدی ندارند
و برای آنهایی که که همیشه میگویند نه, شدنی نیست, نمیشه, غیر ممکنه
و برای آنهایی که فکر میکنند باید دلیلی برای لبخند و خوشحالی داشت
و برای آنهایی که فکر میکنند دل خوش سیری چند
و برای آنهایی که به این اعتقاد ندارند که هر چیزی شدنیست
و برای آنهایی که فکر میکنند یک کار رو نمیشه تا آخر تمام کرد:این مقاله را برای دیگر دوستان بفرستید و به
آنها یاد آوری کنید که هیچچیزی در دنیا با ارزش تر و مهم تر از سلامتی نیست و هیچ وقت نباید امید رادر زندگی از دست داد و هیچ چیزی قوی تر از اراده خود آدم نیست
|
||
خدا مال همه هست ...
خـــــــدا مــــــــــــــال هــــــمـــــــه اســــــــت
مال من ، مال شما ، مال یکایک ما و شما . خدا نمایندگی انحصاری ندارد.
خدا به تعداد آدم ها در زمین شعبه دارد.
خدا تنها مکانی است که هیچ کس نمی تواند از من و شما بگیرد.
خدا تنها دارایی است که فقیران بیشتر از ثروت اندوزان دارند.
خدا تنها ذخیره ای است که هیچ حکومتی نمیتواند مردم را از آن محروم کند یا توزیع آن را در اختیار خود بگیرد یا کوپنی و جیره بندی اش کند. خدا تنها قدرتی است که مظلومان بیش از ستمگران دارند .
خدا تنها رفیقی است که در هیچ شرایطی رفیقش را تنها نمی گذارد و به او خیانت نمی کند .
خدا تنها پناهگاهی است که امنیتش هیچ گاه به مخاطره نمی افتد و حفاظ و حصارش خلل نمی پذیرد .
خدا تنها روزنه امیدی است که هیچ گاه بسته نمیشود .
خدا تنها کسی است که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد و با پای شکسته هم میتوان سراغش رفت .
خدا تنها معشوقی است که به عاشقان خود عشق می ورزد.
خدا تنها قاضی است که در قضاوتش احتمال ظلم و خطا نمی رود
و عدالتش کمترین خدشه ای نمی پذیرد .
خدا تنها خریداری است که اجناس شکسته را بهتر بر می دارد و بیشتر می خرد.
خدا تنها دارنده ای است که بی منت و چشم داشت می بخشد .
خدا تنها دادستانی است که راه های فرار را نشان خلافکار می دهد و کلید زندان را در جیب مجرم میگذارد و چشمش را بر خطای گناهکار می بندد.
خدا تنها محبوبی است که محبان خود را تر و خشک می کند .
خدا تنها حکمرانی است که هوای مخالفین خود را هم دارد و عصیانگران مملکت خود را هم از موهبت و لطفش محروم نمی کند.
خدا تنها سلطانی است که دلش با بخشیدن خنک می شود نه با تنبیه کردن .
خدا تنها کسی است که دشمنانش را هم بر سر سفره ی اطعامش می نشاند وبه منکران و تکذیب کنندگانش هم روزی می دهد.
خدا تنها کسی است که علی رغم دانستن ، چشم می پوشد و در عین توانستن ، در میگذرد و می بخشد .
خدا تنها حاکم مقتدری است که هیچگاه در خانه اش را نمی بندد و هیچ کس را از خانه اش نمی راند.
خدا تنها مالکی است که در خواست متقاضیان آزارش نمی دهد و اصرار و پافشاری خواهشگران، کلافه اش نمی کند .
خدا تنها پادشاهی است که ملاقاتش نیاز به وقت قبلی ندارد.
خدا تنها کسی است که برای همگان بهترین را می خواهد و از عهده ی تامینش هم بر می آید.
خدا تنها متعهدی است که اگر امانت وجودت را به دستش بسپاری بهتر از خودت مراقبت و محافظتش می کند و بیشترین سود را نصیبت می سازد.
خدا تنها کسی است که اگر یک قدم به سویش برداری ، ده قدم به سویت پیش می آید و اگر به سمتش راه بروی ، به سمت تو می دود.
خدا تنها کسی است که اگر از تو محبت ببیند ، زیر دینت نمی ماند و با قدر دانی شگفت و بی نظیرش تو را شرمنده می گرداند.
خدا تنها کسی است که وقتی همه رفتند ، می ماند و وقتی همه پشت کردند ، آغوش می گشاید و وقتی همه تنهایت گذاشتند ، محرمت می شود.
خدا تنها حاکم مقتدری است که برای بخشیدن گناهکار، هزاران بهانه می تراشد.
هزاران وسیله می سازد و انواع عذر ها و بهانه ها را به دست خطاکار می دهد تا تبرئه اش کند.
میخواهم بگویم ......
فقر همه جا سر میکشد .......
فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست ......
فقر ، چیزی را " نداشتن " است ، ولی ، آن چیز پول نیست ..... طلا و غذا نیست .......
فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند ......
فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ، که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ......
فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند .....
فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود .....
فقر ، همه جا سر میکشد ........
فقر ، شب را " بی غذا " سر کردن نیست ..
فقر ، روز را " بی اندیشه" سر کردن است
آموخته ام که با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه نه، رختخواب خرید ولی خواب نه، ساعت خرید ولی زمان نه، می توان مقام خرید ولی احترام نه، می توان کتاب خرید ولی دانش نه،
دارو خرید ولی سلامتی نه، خانه خرید ولی زندگی نه و بالاخره ، می توان قلب خرید، ولی عشق را نه.
آموخته ام ... که تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی.
آموخته ام ... که مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است. آموخته ام ... که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفت. آموخته ام ... که همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم دعا کنم
آموخته ام ... که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم. آموخته ام ... که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی.
آموخته ام ... که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگفت انگیزترین چیز در بزرگسالی است
آموخته ام ... که زندگی مثل یک دستمال لوله ای است، هر چه به انتهایش نزدیکتر می شویم سریعتر حرکت می کند
آموخته ام ... که پول شخصیت نمی خرد
آموخته ام ... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی می کند
آموخته ام ... که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم می توانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم
آموخته ام ... که چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمی دهد
آموخته ام ... که این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان
آموخته ام ... که وقتی با کسی روبرو می شویم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد
آموخته ام ... که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم
آموخته ام ... که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم
آموخته ام ... که فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد
آموخته ام ... که آرزویم این است که قبل از مرگ مادرم یکبار به او بیشتر بگویم دوستش دارم
آموخته ام ... که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد
شعر § فارسی و انگلیسی ::: دیوان حافظ ،خواجه شمس الدین محمد شیرازی ( 1389-1326 میلادی) ه اشعار فروغ فرخزاد اشعار احمد شاملو اشعار سیمین بهبهانی اشعار سهراب سپهری اشعار مهدی اخوان ثالث - م. امید اشعار فریدون مشیری رباعيات عمر خيام - فارسي - انگليسي - آلماني + بيوگرافي Edward FitzGerald انگلیسی ::: رباعیات عمر خیام (1122-1048 میلادی) ترجمه شده توسط گزیده اشعار مولانا جلاالدین محمد بلخی ( 1273-1207 میلادی) ه دیوان پروین اعتصامی ( 1941-1906 میلادی) ه اشعار نیما یوشیج - علی اسفندیاری آگر توانایی سرودن شعر را ندارید این فایل را دانلود کنید
ifrance-molana
ديوان شمس تبريزي
رباعيات عمرخيام
مولا نا جلال الدين محمد مولوي رومي
شاهنامه فردوسي ، رباعيات خيام ، ديوان حافظ
دكلمه شعر شاعران معاصرايران
متن شاهنامه فردوسي به فارسي
ديوان كامل حافظ
فال حافظ با صوت
ابوسعيد ابوالخير(شاعر)
بابا طاهر عريان (شاعر)
ديوان كامل حافظ همراه با فال
حافظ
اشعار و نوشته های فروغ
سهراب سپهری - اشعار و آثار
www.rumionfire.com
اشعار مولانا ، مرتبأ در حال پر محتواتر شدن است. به فارسي و انگليسي
ديوان حافظ ، به فارسي و انگليسي . همچنين اشعار به صورت نستعليق هم موجود است
متن كامل شاهنامه اثر جاويدان فردوسى طوسى
رباعيات عمر خيام - فارسي - انگليسي
زندگي - کار ها و اشعار مولانا
بناشده بر اساس تحقيقات شهرام شيوا،مترجم مولانا
متن کامل رباعيات خیام به زبان انگليسي
اشعار مولانا به فارسي و انگليسي - آلبوم عکس
اشعار مولانا به فارسي و انگليسي - آلبوم عکس ومينياتور
مباحثي از مولانا
بانک شعر هاي شاعران نو پا
سايت مربوط به مولانا - رقص سماء - تشريفات مذهبي
مولانا جلال الدين رومي - روزشمار زندگي
مقالات و بيوگرافي هايي از شاعران کهن ايران
اشعار و زندگي حافظ - دوزبانه
شاهنامه در دو زبان - تحقيقات درباره فردوسي
شامل ترجمه هاي اشعار نوي فارسي
بيوگرافي ، عکس ها و مقالاتي از صادق هدايت
فارسی ترجمه اشعار
اشعار فارسي ترجمه شده به انگليسي
لينک ها ، وترجمه هاي گوناگون از شعر معاصر و کلاسيک
شعر و نثر معاصر فارسي به زبان انگليسي
اشعار ايراني
اشعار و بيوگرافي فريدون فروغي
بانک کتاب های شعر فارسی
که زیبا بنده ام را دوست میدارم
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود
تو غیر از من چه میجویی؟
تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟
تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم
تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن
که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم
طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت
که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که
وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد
تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم
که دنیا بی تو چیزی چون تورا کم داشت
وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم
مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟
هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تورا از درگهم راندم؟
که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟!
آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را
این منم پروردگار مهربانت.خالقت. اینک صدایم کن مرا. با قطره ی اشکی
به پیش آور دو دست خالی خود را. با زبان بسته ات کاری ندارم
لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم
غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟
بگو جز من کس دیگر نمیفهمد. به نجوایی صدایم کن. بدان آغوش من باز است
قسم بر عاشقان پاک با ایمان
قسم بر اسبهای خسته در میدان
تو را در بهترین اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من
قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور
قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد
برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو
تمام گامهای مانده اش با من
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان. رهایت من نخواهم کرد
شعر از زنده یاد سهراب سپهری
آنچه مي خواني، نوشته اي دلپذير است، امّا كوتاه. از آن بهره مند گرد! تنها چيزي كه از تو ستانده مي شود لحظاتي است براي خواندن؛ و انديشيدن به آن چه خوانده اي.
This is a nice reading, but short. Enjoy! All it takes is a few seconds to read and think over.
1. Take into account that great love and great achievements involve great risk.
1- بر اين باور باش كه عشق و دستاوردهاي عظيم، در برگيرنده مخاطرات بزرگ است.
2. When you lose, don’t lose the lesson.
2- آنگاه كه مي بازي، از باختت درس بگير.
3. Follow the three R’s:
Ø Respect for self,
Ø Respect for others and
Ø Responsibility for all your actions
3- سه اصل را دنبال كن:
• محترم داشتن خود
• محترم داشتن ديگران
• جوابگو بودن در قبال تمام كنش هاي خود
4. Remember that not getting what you want is sometimes a
wonderful stroke of luck.
4- به ياد داشته باش، دست نيافتن به آنچه مي خواهی گاهي از اقبال بيدار تو سرچشمه مي گيرد.
5. Learn the rules so you know how to break them properly.
5- قواعد را فرا گير تا به چگونگي شكستن آن ها به گونه اي شايسته، آگاه باشي.
6. Don’t let a little dispute injure a great relationship.
6- نگذار ستيزه اي خُرد بر ارتباطي پرقدرت، خللي وارد سازد.
So often when we say, "I love you," we say it with a huge "I" and a little "you".
(Anthony)
اغلب در بیان جمله "من تو را دوست دارم" بر "منی" کلان و "تویی" خرد تاکید داریم.
Geniuses are the luckiest of mortals because what they must do is the same as what they most want to do.
(W.H.Auden)
نوابغ خوش اقبال ترین انسانها هستند چرا که آنچه از آنان انتظار انجامش می رود همان کاری است که شیفته انجام آنند.
We must travel in the direction of our fear.
(John Berryman)
باید در جهت ترسمان سفر کنیم.
Those have most power to hurt us, that we love.
(Francis Beaumont)
کسانی که به آنها عشق می ورزیم از بیشترین قدرت برای آذردن ما برخوردارند.
The advantage of a bad memory is that one enjoys several times the same good thing for the first time.
(Friendrich Nietzsche)
مزیت یک حافظه بد در آنست که می توان چندین بار از یک چیز خوب برای نخستین بار لذت برد.
A joke is an epigram on the death of a feeling.
(Friendrich Nietzsche)
لطیفه، طنزی است که به مناسبت مرگ یک احساس گفته می شود.
ضرر و زیان ناشی از بعضی «فراموشیها» در طول زندگی بقدری میتواند عمیق و تاثبرگذار باشد که جبران آن اگر غیرممکن نباشد، حتما بسیار سخت خواهد بود. در همین راستا، در ادامه یک لیست با عنوان «یادمون باشه که...» را برایتان طرح میکنیم که در واقع آن چیزهایی است که انسان نباید در زندگی آنها را به هیچوجه فراموش کند و مطمئنا دانستن و یادآوری آنها نیز میتواند راهگشا و پاسخگوی بسیاری از سوالات ذهنی هر انسانی باشد. این لیست عبارت است از:
-یادمون باشه که؛ خدا همیشه هست.
-یادمون باشه که؛ کسی که زیر سایه دیگری راه میره، خودش سایهای نداره.
-یادمون باشه که؛ هر روز باید تمرین کرد دل کندن از زندگی را.
-یادمون باشه که؛ زخم نیست آنچه که درد دارد، عفونته.
-یادمون باشه که؛ در حرکت همیشه افقهای تازه هست.
-یادمون باشه که؛ دست به کاری نزنیم که نتوانیم آن را برای دیگران تعریف کنیم.
-یادمون باشه که؛ اونایی که دوستشون داریم میتونند دوستمون نداشته باشند.
-یادمون باشه که؛ حرفهای کهنه از دل کهنه میاد، پس دلی نو بخریم.
-یادمون باشه که؛ فرار، راه به دخمهای میبره برای پنهان شدن، نه آزادی.
-یادمون باشه که؛ باورهامون شاید دروغ باشند.
-یادمون باشه که؛ لبخندمان را در آیینه جا نگذاریم.
-یادمون باشه که؛ آروزهای انجام نیافته دست زندگی رو گرفتن و اونو راه میبرند.
-یادمون باشه که؛ محبت به دیگران برای نمایش گذاشتن مهر خودمون نباشه.
-یادمون باشه که؛ آدمها همه ارزشمندند و همه میتونند مهربون و دلسوز باشند.
-یادمون باشه که؛ تنهایی ما در مقایسه با تنهایی خورشید خیلی کمه.
-یادمون باشه که؛ دو رنگی رو با کمتر از صداقت ندیم.
-یادمون باشه که؛ دلخوشیها هیچ کدوم ماندگار نیستند.
-یادمون باشه که؛ تا وقتی اوضاع بدتر نشده! یعنی همه چیز روبراهه.
- یادمون باشه که؛ هوشیاری یعنی زیستن با لحظهها.
-یادمون باشه که؛ آرامش جایی فراتر از ما نیست.
-یادمون باشه که؛ من تنها نیستم، ما یک جمعیتایم که تنهاییم.
-یادمون باشه که؛ از چشمه درس خروش بگیریم و از آسمان درس پاک زیستن.
-یادمون باشه که؛ برای آموختن و درس دادن به دنیا آمدیم، نه برای تکرار اشتباهات گذشتگان.
-یادمون باشه که؛ برای پاسخ دادن به احمق، باید احمق بود!
-یادمون باشه که؛ لازمه گاهی با خودمون روراستتر از این باشیم که هستیم.
-یادمون باشه که؛ قبلا چیزهایی برامون مهم بودند که حالا دیگه مهم نیستند.
-یادمون باشه که؛ آنچه امروز برامون مهمه، فردا نخواهند بود.
-یادمون باشه که؛ نیازمند کمک هستند آنها که منتظر کمکشان نشستهایم.
-یادمون باشه که؛ ما از این به بعد هستیم، نه تا به حال.
-یادمون باشه که؛ غیرقابل تحمل وجود ندارد.
-یادمون باشه که؛ با یک نگاه هم ممکنه بشکنند دلهای نازک.
-یادمون باشه که؛ به جز خاطرهای هیچ نمیماند.
-یادمون باشه که؛ وظیفه من اینه «حمل باری که خودم هستم تا آخر راه».
-یادمون باشه که؛ منتظر تنها یک جرقه است، انبار مهمات.
-یادمون باشه که؛ کار رهگذر عبوره، گاهی برمیگرده،گاهی نه.
-یادمون باشه که؛ در هر یقینی میتوان شک کرد و این تکاپوی خرد است.
-یادمون باشه که؛ همیشه چند قدم آخره که سختترین قسمت راهه.
-یادمون باشه که؛ امید، خوشبختانه از دست دادنی نیست.
-یادمون باشه که؛ به جستجوی راه باشیم نه همراه.
-یادمون باشه که؛ هوشیاری یعنی زیستن با لحظهها.
-یادمون باشه که؛ کلا ناامید نمیشی اگه تمام امیدت را به چیزی نبسته باشی.
-یادمون باشه که؛ خوبی اونی رو که نداریم اینه که نگران از دست دادنش نیستیم.
-یادمون باشه که؛ در خستهترین ثانیه عمر، رمقی برای انجام کارهای کوچک هست.
-یادمون باشه که؛ وقتی از دست دادن عادت میشه بدست آوردن، دیگه آرزو نیست.
-یادمون باشه که؛ اونایی رو که گوشه آسایشگاهها غریباند و تنها، از یاد نبریم.
-یادمون باشه که؛ گاهی باید برای راحتی خیالِ دیگران خودمون رو خوشحال نشون بدیم.
-یادمون باشه که؛ سعادت دیگران بخش مهمی از خوشبختی ماست.
-یادمون باشه که؛ قولی را که به کسی میدیم عمل کنیم.
-یادمون باشه که؛ دوست بداریم بیانتظار پاسخی از طرف دیگران.
-یادمون باشه که؛ مهربانی صفت بارز عشاق خداست پس از اینکار ابایی نکنیم.
-یادمون باشه که؛ این دعا همیشه ورد زبونمون باشه
«خدایا هیچوقت ما رو به حال خودمون رها نکن»